الی احسن الحال
ارسال شده توسط در 86/12/26:: 7:0 عصرب
گاهی اوقات انسان اصالت خویش را فراموش میکند و «هویت الهی جانش» را به مصادرة نسیان میسپارد، مصادرة نسیان همانا و فرصت طلبی مکارانه دشمن جانی او، یعنی شیطان و سربازانش همان.
پس انسان درگیر وسوسههای شیطان از راهها و زوایای مختلف میشود با این هدف که از خداوند پیدرپی رو به سوی اغیار میکند و در آنها غوطهور باشد، چنین انسانی از طرق مختلف بر افراد دیگر هم مؤثر خواهد بود، اینجاست که برای سربازی شیطان استخدام میشود:
«شیطان نخست مأموریت دارد در حد وسوسه عدهای را به گناه دعوت کند، اما اگر انسان دعوت او را پذیرفت و به گناه آلوده شد، به تدریج مسموم میشود و تحت ولایت او قرار میگیرد و شیطان در جهاد اکبر بر او پیروز میشود و در نتیجه او را جزء ستاد و سپاه خود قرار میدهد. »
پس انسان میبیند که واسطه و الزامات رشد وجودی و حیات متعالی او در دنیا (چشم، گوش، فکر، دست و پا و زبان و...) به جای اینکه تحت ولایت الهی و سربازان وجود رحمانیاش باشند، مطیع شیطان شدهاند! که بایستی هر چه زودتر هوشیارانه، از طریق نافرمانی پیدرپی فرمانده (شیطان) از لشگر نا امن و پنداری او بگریزند و تحت اوامر الهی، در سپاه امن و جاودان خداوند و یاران و محبان او، به طور دائم استخدام و مشغول خدمت شوند، این تحولی اساسی عظیم و الهی است.
یا مقلب القلوب و الابصار... .
حول حالنا الی احسن الحال.
آیت الله جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن، ج 11، ص 154.